خودمونی



پ.ن.:بعضی وقتا هم از دست این دنیای مجازی میخوام سرمو بکوبم به دیوار آدم واقعا دلش میگیره.چند وقته ندیدیش ؛ چقدر با اشتیاق منتظری یه عکس از خودش بهت نشون بده و نمیده!! نمیدونم کلاس میزاره حالا یا هر چیزی .وقتی حالت گرفته میشه که میبینی عکساشو تو این  دنیای خیالی واسه همه به اشتراک میزاره.به آدم بر میخوره مخصوصا اگه روش حساسم باشی. هی با خودت میگی بیخیال وقتی دیگه هیچ رابطه ای نیست این چیزا هم مهم نیست درصورتی که فکرش آدمو آزار میده.واقعا دیگه دارم به این نتیجه میرسم فکر کردن به کسی که .!!! فقط از یه آدم مجنون و دیوانه ممکنه که باید به جای این فکرا به فکر درمان خودش باشه

 

 

 

((.کاش افکار و قلب ادم ریست داشت.))


ما آدم ها در زمانِ ناچارى ياد ميگيريم ،
 رانندگی كردن را ، وقتی تنها شغل راننده بودن است
 نفس كشيدن از دهان را، وقتی كه بينی گرفته ميشود
 شنا كردن را ، وقتی تا چشم كار ميكند آب است
درنده بودن را وقتی سرنوشت آهو بودن مرگ است
 سنگ بودن را وقتی خاکها جارو ميشوند و تحمل كردن را وقتی دلتنگی چون ميله ای آهنی تا ته توی قلبمان فرو رفته
 "تحمل كردن" اين واژه مغموم
زخم كه عميق شود تحمل كردن نبايد از جنس چسب زخم های پارچه ای باشد،
 بايد نخِ بخيه ای شود كه چنان بدوزد اين زخم را كه هيچ دلتنگی ای به چشم‌ها نشت پيدا نكند
 ما آدم‌ها در زمان ناچاری ، وقتی طبيبی نيست ، ياد ميگيريم طبيب ِ خود بودن را.


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

Edwin گل زیبا Amanda معرفی پرژکتور بنکیو اوکی شاپ بلاگ Terry فروشگاه موبایل A2 دوربین های دیجیتال